بنده نسبت به نحوه محاسبه شاغلان در ایران طبق تعریف سازمان جهانی کار نقدهایی دارم. بسیاری از کشورها با محاسبه تعداد شاغلان بر اساس تعریف سازمان جهانی کار مشکل دارند؛ چرا که این تعریف خاصِ کشورهای جهان اول است
«مبنای محاسبات و استخراج آمار در کشورها بر اساس آیتمهای خاصی است که قطعا با بررسی کارشناسی، ما شاهد تغییر در آمار و ارقام خواهیم بود. متاسفانه دولتمردان در این بازه زمانی به ارائه آمارهای غیر شفاف تکیه کردهاند که این نوع اقدامها بیشتر رنگ و بوی انتخاباتی دارد. » اینها بخشی از صحبتهای بیژن پناهی زاده، دبیر کارگروه ویژه اقتصاد مقاومتی بخش خصوصی در راستای رشد بخش اقتصاد است که در زیر ماحصل گفتوگوی این فعال تشکلی را میخوانید:
آقای پناهی زاده؛ یکی از وعدههای ریاستجمهوری مهار بیکاری بود. حال باتوجه به اینکه این روزها ما شاهد ارائه آمار ارقامی مبنی بر رشد بخش اقتصاد هستیم. ارزیابی شما به عنوان یک فعال تشکلی از عملکرد دولت تدبیر و امید در حوزه مهار بیکاری چیست؟
بنده نسبت به نحوه محاسبه شاغلان در ایران طبق تعریف سازمان جهانی کار نقدهایی دارم. بسیاری از کشورها با محاسبه تعداد شاغلان بر اساس تعریف سازمان جهانی کار مشکل دارند؛ چرا که این تعریف خاصِ کشورهای جهان اول است که به دنبال یک ساعت اشتغال در هفته، معیشت آنها تا حدودی تامین میشود.
بنابراین باید گفت که محاسبه نرخ بیکاری بر اساس تعریف «یک ساعت کار در هفته»، با واقعیت جامعه ما همخوانی ندارد، زیرا با این تعریف نمیتوانیم
فردی را شاغل تلقی کنیم که بطور هفتهیی یک ساعت کار بتواند امورات خود را بگذراند؛ چراکه این روزها ما شاهد کار کردن افرادی هستیم که با 8 ساعت کاری در کشورمان نمیتواننددرآمد لازم را جهت پرداخت هزینههای زندگی کسب کنند. در این زمینه نیز بنده از مسوولان پرسشی درباره اینکه آیا با یکساعت کار در هفته، معیشت فرد در کشور ما و باوجود شرایط نامناسب اقتصادی و رکود تورمی تامین میشود؟
منظور شما این است که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در زمینه ارائه آمار و مهار نسبی بیکاری گزافگویی کردهاند...
همانطور که شما اشاره کردید از نظر بنده آمارها واقعی و درست نیست؛ چندی پیش هم مسوولان مرکز آمار به رشد حدود 5 درصدی بخش اقتصاد اشاره کردند؛ این درحالی است که ما با ارزیابی مولفههای گوناگون و آنچه در اخیار بخش خصوصی است چنین رشدی را مشاهده نکردهایم. در زمینه مهار بیکاری هم باید بگویم که مسوولان بسیاری از فعالیتهای واسطهگری، دلالی و دستفروشی که ماهیتا شغل محسوب نمیشوند را در نظر
گرفتهاند. در این راستا و به اعتقاد دولتمردان دستفروشی و دلالی صرفا به این دلیل که کسب درآمدی در کار است در آمار ارائه شده شغل محسوب شدهاند.
مبنای محاسبات و استخراج آمار در کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
باید گفت که مبنای محاسبات و استخراج آمار در کشورها بر اساس آیتمهای خاصی است که قطعا با بررسی کارشناسی، معیارها توسط کشورها قابل تغییر خواهد بود و اگر بخواهم واضحتر بگوییم میتوان براساس مدل خاصی جهت محاسبه اشتغال آمار مورد دلخواه را تهیه کرد اما اگر دولتمردان این آمار را با مدل دیگری مثل اشتغال واقعی و پایدار محاسبه کنند خروجی آن زمین تا آسمان فرق خواهد کرد.
درواقع طبق آمار ارائه شده دولت یازدهم در هر ماه حدود 63 هزار شغل ایجاد کرده است، آیا این شغلهای پایدار است؟ سوال بنده به عنوان فعال تشکلی این است که چرا این وزارتخانه آمار شفافی از شغلهای ایجاد شده در حوزههای صنعتی، معدنی،کشاورزی، خدماتی و... اعلام نمیکند؟ چرا آماری براساس تفکیک استانها بیان نمیشود؟ به عقیده بنده تعریف اشتغال در هر دولت مبنای خاصی دارد. به واقع، دولتها هر کدام با دادههای خاص به ارائه و انتشار اطلاعات میپردازند که اغلب این نوع حرکات سیاسیکاری و رنگ و بوی انتخاباتی میدهند.
به هرحال دولت تدبیر و امید در زمان تشدید تحریمهای بینالمللی کشور را اداره کردند. حال چشمانداز بخش اقتصاد را در پایان سال 95 چطور ارزیابی میکنید؟
همانطور که میدانید درحال حاضر کشور در رکود تورمی به سر میبرد. چطور ممکن است که در این فضا و عدم رشد اقتصادی یا تعطیلی پروژهها و کارخانجات این همه شغل ایجاد کرد؟ درواقع، دولتمردان شغل را براساس صدورمجوزها یا تصویب وام در کارگروهها محاسبه میکنند که این نوع موضوع نوعی نقص است. به هرحال هماکنون ما شاهد بیکارشدن انبوه کارگران و رکود سنگین در کشور هستیم و افراد شاید با ارائه آمارهای غیرواقعی سعی در افزایش امید زندگی مردم را دارند. البته طبق صحبت شما ما هم قبول داریم که قسمت اعظم ریشه اینگونه مشکلات فعلی و اقتصادی کشوردر دولت گذشته است اما مردم از این دولت انتظار کار، رونق اقتصادی و اطلاعرسانی بر اساس واقعیتهای کشور دارند نه وعده یا دادن آماری که بر اساس مدل و دادههای خاص تهیه شود.
و حرف آخر...
در زمینه تعریف شغل نیاز است که به مثالی اشاره کنم. به واقع، دو مورد از بندهای تعریف اشتغال در ILO (سازمان بینالمللی کار) آمده است: «جویندگان کاردر سازمان بینالمللی کار، بیکار محسوب میشوند.اما انحراف از این تعریف در ایران موجب شده است که دانشجویان در گروه جویندگان کار
محسوب نشوند. » و «انحراف دیگر این است که خانمها به عنوان نیمی از جامعه و سهم بالایی از فارغالتحصیلان هستند که در زمزه بیکاران احتمالا محسوب نشدهاند. احتساب این بخش از جمعیت رقم بیکاران را بهطور وحشتناکی بالا میبرد.» مراکز جمعآوری آمار وقتی مشاهده میکند که شیوهها و روشهای آماری بینالمللی با واقعیات جامعه ما سازگاری ندارد، میتواند ملاحظات خاصی را ایجاد کند و شیوه استخراج و محاسبه آمار را تغییر دهد تا آمار بیکاری یا اشتغال بر اساس واقعیت موجود باشد.
از سوی دیگر باید در نظر داشت که تشکلها نیز میتوانند در این رابطه نقش اساسی داشته باشند. وقتی بحث راستیآزمایی آماری مطرح میشود طبیعتا نیاز است کسانی که با جامعه اقتصادی بیشتر در ارتباط هستند آمارها را از نظر تطابق با واقعیتهای جامعه مورد بررسی قرار دهند و در اینجا است که بحث ورود تشکلها به راستیآزمایی آماری اهمیتی دوچندان پیدا میکند .